پنج شنبه 91/4/22
عادت هر شبه تا ساعته یک و دو اس ام اس بازی می کنم.
اون شب کشیک اداره بودم . . .
حین اس ام اس دادن خوابم برد . . . اصلا نفهمیدم کی خوابم برد . . .
تازه چشمام گرم شده بودکه با صدای درزدن یه نفر که می خواست در اداره رو از جاش بکنه بیدار شدم . . .
ساعت حدوده 3 بود. . .
فوری رفتم جلو در
دیدم یه آقایی اومده و میگه به دادم برسید بچه ام داره می میره سریع بیاید
بهش گفتم آروم باش و بگو چی شده؟
گفتش بچه سر و صورتش سیاه شده !!!
زنگ زدیم اورژانس و بهمون گفتن بچه رو CPRکنید تا ما برسیم ما هم ترسیدم و نمیدونستیم CPRچیه؟؟؟
اومدیم پیشه شمامن خیلی تعجب کردم که طرف چه جوری از پشته تلفن بچه رو ارزیابی کرده . . .
با هماهنگی کارمند کشیکرفتیم خونه بنده خدا
خونه شون چندتا دره با اداره فاصله داشتدیدم همه دارن گریه می کنن و داد و بیداد. . .
رفتم بالا سره بچه!بچه که نبود یه نوزاد 10 روزه!!!!!!
ترسیدم . . .
اوضاع رو جمع و جور کردمو کارمو شروع کردمداشتم ارزیابی رو انجام میدادم که دیدم همه اومدن بالا سره بچه دارن گریه می کنن
گفتم دوره و بر بچه رو خلوت کنید اینقدر گریه نکنید . . . .
ارزیابی رو شروع کردم و دیدم سر بچه سیاه شده ولی نفس می کشه
بچه رو گرفته رو دستم خیلی ترسیدم تا حالا بچه 10 روزه رو بغل نکرده بودم . . .
گفتم احتمال زیاد چیزی تو گلوش گیر کرده . . .از مادرش پرسیدم که بچه چیزی خورده یا نه ؟؟؟
مادرش گفتش حین شیر دادن به بچه هم خودش هم من خوابمون برده ! ! ! ! ! !
بچه رو ، روی ساعدم خوابوندم خیلی آروم چند تا ضربه بین کتف هاش زدم و
دیدم بچه بیچاره یه عالمه شیری که تو گلوش گیر کرده بود گلاب به روتون بالا آوردو شروع کرد به گریه . . .
خیلی خوشحال شدمهمه خوشحال شدن و اومدن تشکر
ممنون دسته شما درد نکنه نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم اگه شما نبودین بچه ام از دستم می رفت و از این جمله ها.....
بعد از اینکه اومدیم بیرونو داشتیم با اهل همون خونه صحبت می کردیم (که حدوده 10 دقیقه طول کشید)
دیدم بچه های اورژانس اومدنمنم یه گوشه وایساده بودم . . . . .
اومدن گزارش و نوشتن و رفتن
اصلا انگار نه انگار که ما هم یه کاری کرده بودیمیکم ناراحت شدمولی بعدش که فکر کردم با خودم گفتممن که به خاطر مقام و شهرت جونه بچه رو نجا ندادم بیخیال . . . .
اومدم تو اداره رفتم سرجام خوابیدم و صبح دفتر گزارش و برداشتم شروع کردم به نوشتن حادثه . . .
البته نه به این طولانی
به دلیل مشغله کاری زیاد آقای مساح بنده این مطلب از زبان آقای مساح براتون آماده کردم
امدادرسان باشید
ابراهیم نژاد