روزی که زلزله تهران را گورستان کرد ...

آشنایی با حوادث و بلایای طبیعی نظیر سیل، زلزله ، طوفان وآموزش های مربوط به مقابله با آن

روزی که زلزله تهران را گورستان کرد ...

پستتوسط iabch » شنبه ارديبهشت ماه 17, 1389 1:27 am

.
[align=center]روزی که زلزله تهران را گورستان کرد
یک زلزله خیالی در پایتخت[/align]


این روزها باز هم موضوع زلزله تهران مورد توجه قرار گرفته است. هر بار که در گوشه ای از کشور، زلزله ای رخ می دهد پیامدهای وقوع چنین زمین لرزه ای در تهران مورد توجه قرار می گیرد و البته پس از مدتی، آبها از آسیاب می افتد. این بار اما زلزله ای رخ نداده تا توجه همگان به احتمال وقوع زلزله در پایتخت جلب شود. بلکه آنچه موجب توجه به این موضوع شده، اظهارات اخیر دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور است که در مورد پیامدهای زلزله در تهران سخن گفته است. آنچه می خوانید گزارشی خیالی و با موضوعی کاملا اجتماعی از وقوع یک زلزله احتمالی در تهران در ۴۰ سال بعد است. اگرمی خواهید تجسم کنید ۴۰ سال بعد اگر در پایتخت زلزله عظیمی رخ دهد چه اتفاقی رخ خواهد داد، این گزارش را بخوانید. اما هنوز برای چاره اندیشی در مورد کاهش خسارات زلزله احتمالی در تهران فرصت هست; اگر آن را دریابیم...

وزیر از روی صندلی اش بلند شد و به طرف پنجره رفت. کار جلسه کم کم داشت به دعوا و داد و هوار می کشید. شیشه های تمام قد پنجره، صاف و شفاف، تمام شهر را نشان می داد. انگار که زور دود و دم شهر به این طبقات نرسیده باشد. آن پایین با فاصله ده - پانزده طبقه، آدم ها و ماشین ها توی هرم گرما می لولیدند. یکی از کارشناسان تقریبا داد کشید: «جناب شهردار! خیلی کارهای مفیدتری هم هست که شما می توانید انجام دهید.» آن پایین یکی - دو تا خیابان آن طرف تر یک چیزی راه را بند آورده بود. شاید تصادفی - چیزی. یک صف چند کیلومتری رنگارنگ که وزیر می دانست، الا ن هر کدامشان دارند صدای نکره بوق از خودشان درمی آورند، تشکیل شده بود از همین جا می شد تشخیص داد چه بلبشویی درست شده است. یک خیابان و یکی - دو تا چهار راه و...

وزیر همچنان رو به پنجره ایستاده بود و فقط می شنید: « این مبارزه بر ضد موشها چی؟! این چرا نیمه کاره موند؟ آقایون، البته درست می فرمایند ولی، همه اش چسبیدیم به مقاومت مصالح و گسل و این حرف ها، اگر این زلزله ای که همه می دانیم بالا خره یه روز می یاد، همین فردا بیاد، پس فردا دیگه باید بی خیال آدم سالم زیر آوارها باشیم. همه رو موشها زنده زنده می خورن.» نماینده وزارت بهداشت درآمد که: «آقا شما هم دارین اغراق می کنین. بله، فرمایش شما در مورد...»

وزیر داشت ساختمانهایی را که توی دیدرسش بود سبک و سنگین می کرد . این نزدیکی ها که تا چشم کار می کرد غولهای سیاه پا دربند زمین نشسته بودند. غولها ی شیشه ای و سیمانی. همین ساختمان وزارتخانه خود وزیر هم نمی دانست چقدر مقاومت می کند. تا آن دورها هم می شد تک و توک از همین کوه های بتون و سیمان را توی دود و غبار تشخیص داد. وزیر فکر کرد که ای کاش یک نفر حساب می کرد که مصالح هر کدام از این برج های نکره، چند تا ساختمان و خیابان را زیر خودش دفن می کند. همین موقع با صدای عربده یکی از حضار، وزیر چشم از شهر برداشت: «هلیکوپتر؟! شما چند تا هلی کوپتر دارین که بتونن کار امدادرسونی رو انجام بدن; اون هم توی شهری به وسعت تهران؟! اگر زلزله ای بالا تر از حدود ۷ ریشتر بیاد، حداقل اکثر خیابون های اصلی شهر بسته می شن. همین الا ن تشریف ببرین کنار پنجره یه نیگا بندازین ببینین چند تا خیابون می شه پیدا کرد که دو طرفش ساختمونها و برجهای بلند نداشته باشه.»

[align=center][/align]

نگاه ها بی اختیار برگشت به جایی که وزیر ایستاده بود. وزیر، دست در جیب شلوار انگار که آخر ابدیت ایستاده باشدنگاهش می کرد. از نگاهش چیزی را نمی شد بیرون کشید. زل زده بود به حضار. مثل کسی که کسرشان دارد از این که نگاهش را اول از زیردستانش بدزدد. شهردار سکوت را شکست: «مشکلا ت ما یکی - دوتا نیست، همه چی رو می دونیم. اما اینکه چکار باید کرد یا چکار می شود کرد را هیچکس نمی داند . تهران روی سه گسل قرار گرفته. خوب همونطور که این جناب کارشناس گفت همه جای دنیا روی مناطق شهری که بیشتر امکان وقوع زلزله هست، پارک و این چیزها می سازن، ولی ما خونه سازی کردیم. اون هم از نوع انبوهش، سیستم آبرسانی، تو این درندشت، تو خیلی از جاها مال عهد بوقه، همینطوری روز نیست که یه جا ترکیدگی لوله های شاهراه های اصلی آب نداشته باشیم. سیستم گازکشی تو خیلی از مناطق غیراستاندارده یعنی با وقوع زلزله امکان نشت گاز و انفجار و این حرفها هست. از نظر بهداشتی هم که گفتن، ما فقط روزی چند صد تن زباله از تو شهر به بیرون منتقل می کنیم. حجم مردم و تلفات انسانی هم که دیگه... حالا همین شما، می شه یکی از کارهایی رو که بنده می تونم انجام بدم به بنده تذکر بدین؟ با توجه به این که، از یک زمان به بعد تمام پیشگیری های لا زم رو انجام دادیم و می دیم!»

وزیر رو کرد به جمع کارشناسان زلزله نگار و پرسید: "حداقل یه حدس نزدیک به یقین هم نمی شه داشت از زمان وقوع زلزله؟!" گروه چهار نفره کارشناس ها، نگاهی بین هم رد و بدل کردند و در نهایت یکی شان گفت: واسه چی؟ در مورد بم این حدس نزدیک به یقین وجود داشت، ولی هیچکس جرات اعلا م کردنش رو پیدا نکرد. اعلا م یه همچین چیزی خودش زلزله ایجاد می کرد. اون هم توی بم که چند صدم تهران هم نبود. حالا به فرض هم که ما یقین کردیم که همین فردا شب تهران زیرورو می شه چکار می خواهید بکنید؟ برید پشت رادیو و تلویزیون و اعلا م کنید که مردم شهر رو خالی کنن!؟ می دونین چه جهنمی بوجود می یاد؟! »

خنده عصبی شهردار، کلا م مرد را قطع کرد. بعد از چند لحظه کارشناس ادامه داد: « با تمام اینها هیچ راه قطعی برای پیش بینی زلزله وجود ندارد. حدسهایی می شود زد، ولی فقط حدس، مثل مورد بم.»

«اما عده ای هستن که می گن با توجه به تغییرات جوی، می شه زلزله رو پیش بینی کرد » رئیس گروه مهندسین شهرسازی بود. وزیر برای تایید گفت: «من هم چیزهایی شنیدم» و بلا فاصله از گفتن این کلمات پشیمان شد. کارشناس بی حوصله گفت: «بله، ادعاهایی هست، ولی علمی نیست. اینکه نیروهای داخل زمین اونقدر قدرت داشته باشن که بتونن روی جو تاثیر بگذارند و مثلا طوفان ایجاد کنند، اینجا جای مطرح کردنش نیست. یعنی فعلا راست و دروغش بماند. اما به فرض هم که این جریان درست باشد، ولی تغییرات جوی هزار و یک عامل و علت دیگر هم دارن. چطور می شه فهمید این طوفانی که مثلا الا ن تو فلان منطقه اومده، نشانه آزاد شدن نیروهای داخلی زمینه یا نه؟ همون هایی که یک همچین ادعاهایی دارن، می تونن از روی همین نشونه ها، زلزله پیش بینی کنن؟!»

وزیر می خواست حرف بزند که کارشناس ادامه داد: «اما مساله یه چیز دیگه اس! چرا شما همه انتظار پیش بینی دارین. باور کنین که اوضاع ما یه جوریه که حتی اگر بشه وقوع یه زلزله رو تو تهران پیش بینی صددرصد هم کرد، فرقی تو افتضاحی وضع ما نداره. شما پیش بینی می خواین؟ لا بد انتظار دارین ما بتونیم زلزله های صد سال آینده رو پیش بینی کنیم، ها؟! اگر هم بشه پیش بینی صد در صد کرد، تویه فاصله زمانی کمتر از ۲۴ ساعت تا قبل از زلزله اس. خوب، اگه من همین حالا بگم که به فرض بیست ساعت دیگه یه زلزله ۷/۵ ریشتری تهران رو می لرزونه، شما چیکار می کنین؟!»

وزیر سکوت کرده بود. شهردار گفت: «دقیقا حرفی بود که من می خواستم بگم. در مورد زلزله بم یادم هست که همه کارها از تهران تنظیم می شد. در چند مورد کمک های خارجی از فرودگاه اصفهان به تهران منتقل شد تا تایید بشه و دوباره برگرده اصفهان.

بخش اعظم کمک ها از تهران رفت بم. علا وه بر این تهران حداقل در مورد شهرهای شمالی، ترمینال ارسال کمک های مردمی به بم بود. اصلا یه نیگاهی به نقشه این مملکت بندازین می فهمین که اکثر راه ها تو این کشور بالا خره یه سری به تهران می زنن.

هر کسی تو این مملکت می خواد از یه جا بره یه جای دیگه گذارش بالا خره به تهران می افته. بار از بندر می خواد بره هرجا، اول باید بیاد تهران. بسته های پستی حتی واسه خیلی از شهرهای نزدیک به هم، باید از تهران بگذره... بقیه اش رو هم شما می دونین. تو همین تهران هم سیستم بوروکراتیک دولتی و تمرکز اونقدر قوی و به هم پیچیده اس که تو شرایط عادی هم مخ آدم سوت می کشه. حالا شما بیاین این مادر شهر مرکزی رو از رو نقشه وردارین اصلا با یه پیش بینی ۱۰ ساله. خوبه؟! حالا چیکار می کنین؟ اصلا آقای وزیر... شما عضو کابینه هستین. فرض کنین این گروه محترم کارشناس ها همین الا ن به شما گفتن که ۱۰ سال بعد تهران زیر و رو می شه. خوب، از حالا شروع کنید دیگه!»

لبخند شهردار، اصلا خوشایند وزیر نبود. خیلی خودش را نگه داشت تا حرفی نزند و چیزی نگوید. کم کم داشت به این نتیجه می رسید که این بحث به جایی نمی رسد. چرا خواسته بود که این آدم ها اینجا جمع شوند؟ چه حرف جدیدی توقع داشت بشنود که تا حالا نشنیده بود؟ خودش توی هیات دولت بود. خودش بهتر از هر کسی می دانست که با این کلا ف سردرگم هیچ کاری نمی شود کرد. این مملکت هرچه که داشت تلنبار شده بود توی این شهر. وزارتخانه ها، مراکز حکومتی، بانک ها، مغزهای هدایت کننده تمام شبکه های ارتباطی در کل کشور، صدا و سیما و مطبوعات، بهترین امکانات درمانی - بهداشتی کشور، مهمترین مبادی ورود و خروج هوایی مملکت، تمام سازمان ها و موسسات امدادرسانی دولتی و غیردولتی. بخش عظیمی از امکانات دارویی و در نهایت و مهمتر از همه این تهران بود که باید به هر یک از اندام های این مملکت دستور می داد که چه کار باید بکنند.

ظهر شده بود. وزیر جلسه را برای صرف ناهار تعطیل کرد. چهره ها در فاصله زمانی کمی به حالت عادی برگشت و به لبخند نشست. برای چند لحظه صدای صندلی ها فضای اتاق را پر کرد و بعد، جایش را به همهمه و بگو و بخند حضار داد. شهردار، به سمت کارشناسی که از او انتقاد کرده بود رفت و چیزی گفت که هر دو نفر خندیدند. بعد هم دست پشت کمر هم از اتاق خارج شدند و بقیه هم به همین ترتیب. وزیر، کتش را تنش کرد و دوباره کنار پنجره برگشت. صف رنگارنگ ماشین ها، چند خیابان آنطرف تر، طولا نی تر شده بود. اگر وزیر حواسش را به آنچه که پیش چشمش بود جمع می کرد، احتمالا با خودش می گفت که دلیل این ترافیک سنگین نمی تواند تصادف باشد. اما وزیر داشت به حرف های مردی فکر می کرد که چند شب پیش، شوخی و جدی از بحران عظیم سیاسی گفته بود که در صورت زلزله ویرانگر تهران، مملکت دچارش می شود. آخر هم گفته بود: "وای به روزی که تهران نتونه نقش خودش رو واسه مملکت درست اجرا کنه!"

این وضعیت بلا تکلیفی آن روزها نه تنها دولتمردان و مسوولین، بلکه حالت تمام مردم بود. واقعا هم اگر وزیر می دانست که همان شب، حادثه ای که آن همه سرش جر و بحث کرده اند اتفاق می افتد، کاری برای مردم نمی توانست انجام دهد. مردم همه از وقوع چنین حادثه ای ترس داشتند ولی هیچ کاری از دستشان ساخته نبود.

حدود چند سال قبل از زلزله تهران، زلزله ای نزدیک به پنج استان کشور را لرزاند. تهرانی ها، اولین بار بود که اینقدر محسوس هراس لرزش را احساس می کردند. شرایط خاص آن زمان، خصوصا نزدیکی زمانی به فاجعه بم، آنچنان شهر را به هم ریخت که تا روزها بحث داغ مردم بود. مردم تهران، آن شب را توی خیابان ها خوابیدند. اما فاجعه چند سال بعد نشان داد که اگر همان شب هم زلزله میآمد فرقی به حال بیرون خوابیدگان نداشت. گذشته از اینکه در طول این چند سال هیچ تدارکی از طرف مسوولین برای چنین حادثه ای دیده نشد.

نه آماده باشی در تهران و شهرهای اطراف، نه تمرکزی در زمینه امدادرسانی در خارج تهران و نه...




زمین لرزه تهران، حدود ساعت ۲۳ شب رخ داد، شدت زلزله در غرب تهران، توسط سایت زمین شناسی آمریکا، در حدود ۷/۸ درجه درمقیاس ریشتر گزارش داده شد. هر چند ساعت وقوع زلزله در تهران آن زمان هم زمانی نبود که اکثریت مردم خواب باشند، اما غافلگیری و شدت زمین لرزه به شکلی بود که بیداری مردم نتوانست از ابعاد فاجعه کم کند. زمین لرزه حدود ۳۰ ثانیه ادامه داشت و بعد ازآن، سکوت و تاریکی مرگباری قسمت های غرب، شمال غربی، شمال، شرق و مرکز تهران را فرا گرفت. آنچه تا قبل از صبح می شد فهمید این بود که زمین لرزه تهران را ویران کرده است . همین ... و نه بیشتر!

با طلوع آفتاب چهره شهر مرده هم از تاریکی خارج شد. بخش اعظم شهر صورت آبله زده ای بود زیر حجم عظیمی از گرد و خاک، انبوه سنگ و آجر و آهن تهران و هرآنچه را که درخود داشت پنهان کرده بود. جابه جا دریاچه های کوچک و بزرگی که از ترکیدن لوله های آب بوجود آمده بود به چشم می خورد. در ساعت های اولیه صبح، معدود آدم هایی را می شد دید که توی خرابه ها این طرف و آن طرف می رفتند. هر چند قدم، اسکلت های فلزی بلند و کوتاه از دل پاره سنگ ها و تکه آجرها و قطعات سیمان و شیشه سر بیرون آورده بودند. شاید اسکلت هایی که در میان خاک گورستان به دنبال پوست و گوشت خودشان می گردند. همان دیشب چند نقطه شهرمنفجر شده بود. تمام آنچه که قابل پیش بینی بود رخ داد. معدود مراکز امدادرسانی بیشتر در جنوب شهر که می توانستند دست به کار امداد شوند، بلا تکلیف مانده بودند. تا ساعت چهار بعد از ظهر فردای شب زلزله هیچ دستوری از هیچ کجا نرسید و بعد از آن هم چندگانگی و هرج و مرج بود که جولا ن می داد. هیچکس نمی دانست که چکار باید بکند، گذشته از اینکه هیچ کس نمی دانست که بدون خیابان، بدون وسیله نقلیه و بدون هیچگونه امکانات هوایی و زمینی، چطور می شود به عمق این کویر خاک و آهن و سنگ راه پیدا کرد. دو روز پس از زلزله، بالا خره آنها که از متن فاجعه، زنده بیرون آمده بودند دست به کار شدند.

ستونهای انسانی با دستهای خالی شکل گرفت و تا آنجا که امکان داشت راه برای عبور و مرور باز شد. گرمای هوای اواخر خرداد ماه طوری بود که پیش بینی می شد مطمئنا تا قبل از بو گرفتن اجساد بسیاری از بازماندگان را هم که اکثرا آسیب دیده بودند خواهد کشت که البته همین طور هم شد. میزان بسیار محدود کمک های غذایی، آب و دارو که عمدتا از قسمت های جنوبی شهر و شهرستان کرج ارسال شده بود تنها توانست حاشیه های منطقه زلزله زده را تامین کند. با وجود تلا ش مردم، بخش اعظم نقاط زلزله زده همچنان دور از دسترس بود. شب دوم بعد از زلزله در حالی از راه می رسید که موشها، گربه ها و سگ های ولگرد کارشان را از همان شب اول آغاز کرده بودند. روز سوم، کمک های مردمی از شهرستان های مختلف کشور، در مبادی ورودی شهر تلنبار شده بود. نبودن سیستم مدیریتی و تصمیم گیرنده باعث شده بود که اضافه شدن حجم افراد و کمک های مردمی تنها هرج و مرج موجود را بیشتر کند.

روز سوم جنبه های دیگری از فاجعه را نشان می داد. مردم سراسر کشور که در تهران خویشاوند یا عزیزی داشتند با شنیدن خبر زلزله دچار نگرانی بی اندازه ای شدند و چون هیچ گونه سیستم اطلا ع رسانی قابل اعتمادی وجود نداشت حجم عظیمی از مردم عادی به طرف تهران روان شدند. در نتیجه تا ظهر روز سوم پس از زلزله جاده های منتهی به تهران برای همان نیروهای امدادرسان محدود هم عملا دیگر قابل استفاده نبود. از طرف دیگر گرمای روز سوم، بالا خره بوی تعفن را به شهر کشاند. بوی اجسادی که لا به لا ی تیرها و آجرهاذره ذره می پوسیدند، همراه با بوی چاه های فاضلا ب که جابه جا دهن باز کرده بودند آن هم در سطح وسیع چند صد کیلومتری شهر فاجعه زده فضا را فوق العاده غیر قابل تحمل کرد. گروه های امدادی صلیب سرخ بین المللی به عنوان اندک گروه های امدادرسان خارجی که توانسته بودند تا بعد از ظهر روز سوم به قلب فاجعه نفوذ کنند نسبت به وقوع فاجعه ای بزرگتر از آنچه تا به حال به وقوع پیوسته بود، هشدار دادند.

جاری شدن فاضلا ب در میان خرابه ها، وجود موش ها و حیوانات ولگرد دیگر، حجم انبوه اجساد در بیرون و درون آوارها همگی می توانست با توجه به گرمای شدید اواخر خرداد ماه تهران، دلا یل شیوع انواع بیماری هایی از قبیل وبا یا حتی طاعون باشد. روز چهارم، مردم و امدادرسانان با پای پیاده و کمترین تجهیزات، حتی ماسک، توانستند به مناطق مختلف فاجعه زده دسترسی پیدا کنند. در حاشیه ها به طور بسیار محدودی از لودر و بولدوزر برای خاکبرداری استفاده شده بود. سرانجام بعضی از تخمین های اولیه اعلا م شد مثلا این که ارتفاع آوار سنگ و آجر و خاک در برخی از نقاط بخصوص در غرب و مرکز، به حدود ۱۰ متر می رسید. این مساله باعث شده بود که کار خاکبرداری از ابتدا با شک و تردید انجام شود. نیروهای انسانی که روز چهارم توانسته بودند بالا خره به عمق نقاط فاجعه زده دست پیدا کنند در هرج ومرج آشکار تنها دور خود می چرخیدند. در بسیاری از نقاط خاکی که توسط یک عده از جایی برداشته و به جای دیگری ریخته شده بود توسط عده ای دیگر دوباره به سر جای خودش برمی گشت.

این گروه در بسیاری از مناطق با اجساد درحال پوسیدنی برخورد کردند که نه بر اثر سقوط آوار بلکه مدتها پس از زمین لرزه مرده بودند. از طرف دیگر همین گروه امدادرسانان هم نیاز به غذا، آب و در بسیاری از مواقع نیاز به دارو و کمک های پزشکی داشتند ولی هیچ پشتیبانی از آنها به عمل نمی آمد. حضور بیشتر مردم در مرکزناحیه زلزله زده در زمان طولا نی فقط می توانست به حجم اجساد اضافه کند و این حقیقتی بود که در پایان روز چهارم به خوبی خودش را نشان می داد . مساحت وسیع ناحیه زلزله زده و نبودن امکان حمل و نقل ماشینی و کمبود وسایل حمل و نقل هوایی عملا پشتیبانی از گروه های امدادی را غیرممکن می کرد. عصر روز چهارم "ستاد بحران" تشکیل شد. هیچ کس اعضای این ستاد و چگونگی تشکیل و انتخاب آنها را نمی دانست اما بالا خره کسی آمده بود که می توانست دستور بدهد، هرچند دستورهای رسیده از شهرری. مقر ستاد بحران هم در ابتدا ضد و نقیض و در بسیاری مواقع غیرعملی بود. همین دستورها هم معمولا دیر می رسید. خبر تاسیس ستاد بحران، غالبا به وسیله بی سیم و دهان به دهان در میان امدادگران پخش شد. اما هنوز مشکلا ت اساسی باقی بود. اجسادی که از لا یه های بیرونی آوار، بیرون کشیده شده بودند در محله های مختلف، روی هم نگهداری می شد و هیچ وسیله ای برای انتقال آنها به جز هلیکوپتر وجود نداشت. هلیکوپترها هم آن قدر کم بودند که گاهی ۱۰ ساعت طول می کشید که یک هلیکوپتر برای بردن اجساد به یک محل برگردد و این در آن گرما یعنی فاجعه، به طوری که امدادگران تا شب روز چهارم از بیرون کشیدن تعداد زیادی از اجساد خودداری کردند. ضمن اینکه در بسیاری از مناطق، اجساد بیرون کشیده شده، پیش چشم امدادگران خوراک سگ های ولگرد می شدند.

جز اینها، مشکلا ت دیگری هم پیش روی عملیات امداد وجود داشت. جاهایی که می شد قدم گذاشت و می شد تخمین زد که وزن یک انسان عادی را تحمل می کنند اصلا قابل تشخیص نبود. جابه جای شهر، هجوم آوار و تیرآهن و سنگ روی شکاف های ناشی از زلزله پوشانده بود و با کوچکترین فشار اضافی، یا وقوع یک پس لرزه بسیار ضعیف فرو می ریخت و هر کسی را که رویش ایستاده بود به درون می کشید. جایی و وسیله ای برای جابه جا کردن آوارها وجود نداشت و بی دارویی، بی غذایی و نبود آب، در طول چهار روز گذشته جان تعداد زیادی از زخمی ها، بازماندگان و امدادگران را گرفته بود. صبح روز پنجم به گروه های امدادی خبر رسید که دیگر هیچ هلیکوپتری برای بردن اجساد و مجروحین نخواهد آمد. چند لحظه بعد از رسیدن خبر، از طرف ستاد بحران به امدادگران دستور داده شد که اجساد کشف شده را در هر محل مناسب برای این کار دفن کنند. این به این معنی بود که باید اجساد را به سر جای خودشان برمی گرداندند. یعنی زیر آوار! واحدهای ارتش که از ظهر روز چهارم به کمک امدادگران آمده بودند بلا فاصله شروع به اجرای دستور کردند. با نزدیک شدن به ظهر روز پنجم، توسط بی سیم اعلا م شد که فضا دیگر در مناطق فاجعه زده قابل تنفس و تحمل نیست. همان روز شایع شد که می خواهند به کمک هواپیماهای ارتشی سطح منطقه را با آهک بپوشانند. حدود ساعت یک بعدازظهر روز پنجم، به تمام واحدهای امدادرسان حاضر در نقاط زلزله زده دستور اکید داده شد که محل را ترک کنند. بدیهی بود که این عمل باید با پای پیاده انجام می شد.

تعداد ماشین های نظامی بسیار کم تر از افراد بود و همان تعداد کم هم، با کمبود بنزین روبرو بودند. با این وجود دستور بلا فاصله اجرا شد. هر کس که می توانست راه برود، از همان راهی که آمده بود برگشت. معدود افرادی که تاب و توانی برایشان مانده بود، مجروحی را با خودشان می کشیدند. صدای شلیک گلوله که از قبل از ظهر آن روز شنیده می شد، شدت گرفته بود. هیچکدام از افراد عادی نمی دانستند که دلیل این شلیک ها چیست، ضمن اینکه برای کسی هم مهم نبود. طبق دستور ستاد بحران، تمام افراد خارج شده از مناطق فاجعه زده، در اردوگاهی در نزدیکی شهرستان رودهن، در قرنطینه کامل قرار گرفتند. گزارش های روزهای بعد از آن، وجود بسیاری از بیماری های مسری را در این افراد تایید کرد. فرض ستاد بحران این بود که مناطق زلزله زده تا صبح روز ششم تخلیه می شوند. کل این مناطق توسط ارتش و نیروهای امدادرسان بین المللی محاصره شده بود. هرچند خود اعضای ستاد بحران هم می دانستند که فرض تخلیه کامل این مناطق از نیروهای امدادرسان آن هم با آن شرایط، در طول حدود ۱۶ ساعت غیرممکن است، اما شرایط دیگر طوری نبود که بتوان تامل کرد.

ساعت شش صبح روز هفتم دستور ستاد بحران مبنی بر اینکه کلیه کارها از این پس توسط ارتش انجام می شود صادر شد. تمامی گروه های امدادرسان مجبور به استقرار در پایگاه های معدود اطراف شهر شدند. از ساعت ۹ صبح هواپیماهای نظامی، برفراز منطقه مرگ به پرواز درآمدند و تا حدود ساعت ۶ بعدازظهر هرآنچه آهک به تهران رسیده بود، روی منطقه پخش کردند. ستاد بحران، گورستان تهران را به رسمیت شناخته بود. زمین لرزه تهران، طبق سرشماری های غیررسمی که از روی منابعی چون بازماندگان و خویشان قربانیان انجام شد، حدود سه و نیم میلیون تلفات داشت. هیچ وقت هیچ تلا ش رسمی برای شمارش واقعی قربانیان انجام نشد. عملیات نظامی در تهران زلزله زده تا شش ماه پس از زلزله ادامه داشت. این عملیات تنها شامل صاف کردن خرابه های به جا مانده از زلزله می شد و هیچ جسد دیگری پس از تاریخ صدور دستور توقف امدادرسانی، از زیر آوارها خارج نشد. و امروز گورستانی بتونی ، یادآور شهری است که روزی، روزگاری، پایتخت ایران بود.


      نویسنده : اهورا فرزام  - روزنامه مردم سالاری

برای نویسنده این مطلب iabch تشکر کننده ها: 2
montazer (شنبه بهمن ماه 22, 1390 6:12 pm), sadraddin (شنبه بهمن ماه 22, 1390 6:12 pm)
رتبه: 66.67%
 
نماد کاربر
iabch
همکار سايت
همکار سايت
 
پست ها : 146
تاريخ عضويت: دوشنبه مهر ماه 15, 1386 12:00 am
تشکر کرده: 7 بار
تشکر شده: 7 بار
امتياز: 2998

پستتوسط Mohamad_jerzy » جمعه تير ماه 18, 1389 6:49 pm

عــــجــــــب!!!!!
خدا كنه هيچ وقت همچين اتفاقي نيوفته كه . . .  :?
بلا به دوره ...
متن زيبايي بود...
شاد و تندرست باشيد...
After the first glass, you see things as you wish they were. After the second, you see things as they are not. Finally, you see things as they really are, which is the most horrible thing in the world."   --Oscar Wilde.
نماد کاربر
Mohamad_jerzy
مدیر انجمن کوهستان
مدیر انجمن کوهستان
 
پست ها : 72
تاريخ عضويت: سه شنبه خرداد ماه 4, 1388 12:00 am
محل سکونت: Shiraz - شیراز
تشکر کرده: 3 بار
تشکر شده: 9 بار
امتياز: 1750

پستتوسط sajjad_sk68 » يکشنبه تير ماه 27, 1389 12:47 pm

مقارن ساعت يازده صبح روز يازدهم شهريور 1341، زلزله بسيار شديدي که وسعت آن 2/7 در مقياس ريشتر بود، بخش وسيعي از ايران را لرزاند. مرکز اصلي اين زلزله دهشتناک که در يک قرن اخير در نوع خود منحصر به فرد بشمار مي رفت، بويين زهرا (از توابع قزوين) بود. در اثر اين زلزله متجاوز از بيست و پنج هزار نفر کشته و ده ها هزار نفر ديگر نيز زخمي و بي خانمان شدند. در زلزله بويين زهرا که در سرزميني به وسعت چهل هزار کيلومتر مربع روي داد، بيش از يک صد و ده روستا نيز با خاک يکسان گرديد. عکس هايي را که در اين پست مشاهده مي کنيد گویاي عمق درد و مصيبت جانکاهي است که بر مردم ما در اين فاجعه ملي وارد آمده است.













ه بخشی از زلزله های گذشته ی صورت گرفته در ایران توجه کنید :
منطقه دشت قزوین – از سال ۱۱۱۹ تا ۱۸۲۵ میلادی – ۶ زلزه مهیب (بالای ۶ درجه در مقیاس ریشتر) روی داده که به علت نبود مراکز مطالعاتی و آماری تعداد کشته های آن ثبت نگردیده – اکثر زمین لرزه ها در اطراف قزوین و تهران رخ داده است که نمونه ای از این زلزله را می توان به زلزله شهریوز ماه سال ۴۹۸ هجری شمسی در شمال قزوین (الان داخل شهر محسوب می شه!) با بزرگای ۶/۵ در مقیاس ریشتر اشاره کرد
لار (فارس) – آوریل سال ۱۹۶۰ برابر با فروردین / اردیبهشت ۱۳۳۹ – ۴۵۰ تن کشته – ؟ ریشتر
بوئین زهرا (قزوین) – سپتامبر ۱۹۶۲ برابر ۱۰ شهریور ۱۳۴۱- بیش از ۲۰ هزار کشته – ۷/۲ ریشتر
خراسان – اوت ۱۹۶۸ برابر با مرداد / شهریور ۱۳۴۷ – حدود ۱۰ هزار تن کشته – ؟ ریشتر
جنوب کشور – آوریل ۱۹۷۲‌ برابر با فروردین / اردیبهشت ۱۳۵۱ – پنج هزار و ۴۴ تن کشته – ؟ ریشتر
اصفهان – آوریل ۱۹۷۷برابر با فروردین / اردیبهشت ۱۳۵۶ - حدود ۹۰۰ تن کشته – ؟ ریشتر
طبس (یزد) – ماه سپامبر ۱۹۷۸ برابر با شهریور ۱۳۵۶ – ۲۵ هزار کشته – ۷ ریشتر
شمال شرق ایران – نوامبر ۱۹۷۹ برابر با آبان / آذر ۱۳۵۸ - ۶۰۰ تن کشته
کرمان – ژوئن ۱۹۸۱ برابر با خرداد / تیر ۱۳۶۰ - یکهزار و ۲۸ تن کشته
کرمان – ژوئیه ۱۹۸۱ برابر با تیر/ مرداد ۱۳۶۰ - یکهزار و ۳۰۰ تن کشته
رودبار (قزوین – گیلان) – ۲۱ ژوئن ۱۹۹۱ برابر با ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ – حدود ۴۰ هزار نفر کشته – ۷ ریشتر
بیرجند (خراسان ) – ۱۰ می ۱۹۹۷ برابر با ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۵ – بیش از هزار و ۶۰۰ نفر کشته – ۷/۱ ریشتر
اردبیل – فوریه ۱۹۹۷ برابر با ۱۰ اسفند ۱۳۷۵ - حدود یک هزار و ۱۰۰ تن کشته – ۵/۵ ریشتر
بم (کرمان) – ۲۶ دسامبر ۲۰۰۳ برابر ۵ دی ۱۳۸۲ - نزدیک به ۳۰ هزار نفر کشته - ۶/۸ ریشتر
زرند (کرمان) – ۲۲ فوریه ۲۰۰۵ برابر با ۳ اسفند ۱۳۸۳ – صدها نفر کشته – ۶/۴ ریشتر
آوج (قزوین) – ۲۲ ژوئن ۲۰۰۲ برابر با ۲۸ آذر ۱۳۸۶۶ – ۲۰۰ نفر کشته – ۶ ریشتر
نکته ۱ : مناطق لرزه خیز در جزء پر جمعیت ترین نقاط روی زمین محسوب می گردند. دلیل اصلی این اتفاق وجود چشمه ها، رودها و مناطق مستعد کشاورزی در کنار گسل هاست.
نکته ۲ :گسلش و زلزله همانند یک سوپاپ اطمینان انرژی فوق العاده زیاد حرکت صفحات زمین را به آرامی آزاد می کند. طبیعی است تعداد زیاد زلزله هایی با بزرگای کم (غیر مخرب) در یک بازده زمانی می تواند از وقوع زمین لرزه های مخرب جلوگیری کند. مسئله ای که به وضوع در ایران دیده می شود. زلزله های بزرگ و کم تعداد در بخش های شمالی ایران و زلزله های کوچک و پرتعداد در بخش های جنوبی ایران(روزی نیست که در اخبار مراکز مطالعات زمین لرزه و همچنین جراید از وقوع زمین لرزه در استان های جنوبی کشور خبری منتشر نشود)
با توجه به دو نکته بالا و مشاهده زمین لرزه های رخ داده در ۱۰۰ ساله اخیر در می یابیم که :
- شهرهای بزرگ مانند تهران – مشهد – اصفهان – تبریز – شیراز – رشت – کرمان – قزوین – قم و زاهدان در مناطق پر خطر لرزه ای به سر می برند.
- در صد سال اخیر، زمین لرزه ای که بتواند بخشی از انرژی نهفته در صفحات این مناطق را خالی کند ، روی نداده!!!!!!
با این اوصاف چه نتیجه ای می توان گرفت :
بله، هر آن احتمال وقوع یک زمین لرزه بزرگ و مخرب در این مناطق به نظر می رسد. زمین لرزه هایی که می تواند به یک فاجعه جهانی بدل شود.
کارشناسان وقوع زمین لرزه ای با بزرگای ۷ ریشتر رو در تهران قریب الوقوع می دانند و با توجه به نوع ساخت ساز و نوع گسل ها، احتمال تلفات میلیونی را می کنند!!!!؟؟
بد نیست بدانید که، قدرت زلزله ۷ ریشتری ۲۰ برابر انفجار بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن هست
برای اینکه یه کم نگاهتان به واقعیت نزدیک تر بشه تصاویر ماهواره ای و نقشه گسل های شهر قزوین و تهران را مشاهده کنید.

نماد کاربر
sajjad_sk68
کاربر جدید
کاربر جدید
 
پست ها : 9
تاريخ عضويت: يکشنبه خرداد ماه 2, 1388 12:00 am
محل سکونت: سیاهکل
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 185

پستتوسط sajjad_sk68 » يکشنبه تير ماه 27, 1389 12:51 pm


گسل های موجود در منطقه تهران قزوین

خطوط قرمر- گسل ها و عامل اصلی زلزله می باشند



نقشه ماهواره ای گسل های شهر قزوین

گسل های شناسایی شده در شهر تهران!

خطوط قرمر- گسل ها و عامل اصلی زلزله می باشند

خوب حالا که نقشه را مشاهده کردید و از موقعیت گسل ها آگاه شدید به تصاویر زیر هم توجه کنید:



نکته : روزی روزگاری در تهران گسل ها بیرون از شهر قرار داشت اما امروز …. در قزوین هم با این استعداد شهرسازی و اشتهای ناتمام در گسترش شهر، با بی توجهی مدیران شهری روزی خواهد رسید که ساخت وساز در حریم گسل ، بلکه بر روی گسل صورت گیرد.
این گسل ها و عکس ها خیلی محترمانه به من وشما مطلبی رو می گویند(خوبه به این مطالب کمی هم عمل کنیم) :
- به ما نزدیک نشید، تهرانی ها نزدیک شدند ولی شما ها دامنه شهرسازی خودتون رو از ما دور کنید!!!!!!
- محله پونک (در قزوین!) رو به سمت شمل گسترش ندید!
- بالای اتوبان ساختمان سازی نکنید! شما روی پهنه ی گسلی قرار دارید. نگذارید همان فاجعه ای که در بم صورت گرفت در قزوین هم تکرار شود(دانشگاه آزاد – پارک علم و فناوری از همین ساخت وسازها هستند)
- ساختمان های خود را مقاوم سازی کنید
- تونل سازی (توحید و مترو) را در تهران متوقف کنید! این تونل سازی ها آینده خطرناک و دردناکی را برای مناطق حفاری شده در بر خواهد داش (مانند تونل توحید که زلزله نیامده نشست و ریزش کرد – علت اصلی ریزش آبرفتی بودن منطقه و وجود قنات های شناسایی نشده بود – درچنین شرایطی وجود یک لرزه می تواند به راحتی این تونل و امثال آن را مانند مترو، ویران کند)
- در مناطق آبرفتی ساخت وسازها را با دقت و نظارت بیشتر انجام دهید
- چاه های فاضلاب قدیمی و فرسوده را شناسایی و پر نمایید تا دچار ریزش در هنگام زلزله نشود
- شبکه های آب و برق را تقویت و بازسازی کیند.
- لوله های انتقال سوخت و گاز را به طور مرتب تعمیر و از میان شهرها عبور ندهید! (مشکل حادی که دامنگیر شهر قزوین هست وجود لوله های لنتقال سراسری گاز ، بنزین و نفت در میان شهر با رخداد زلزله می تواند فاجعه بار باشد )

- خطوط انتقال برق پر قدرت را ترجیحا از شهر خارج کنید
- از گذاشتن وسایل بدون حفاظ و بست در داخل ساختمان (مانند دکورهای تمام شیشه ای و بدون درب ، کابینت بدون قفل در آشپزخانه ها ) خوددرای کنید
- از ساخت ساختمان های بزرگ شیشه ای ! جلوگیری کنید
معابر و مکان های عمومی (بیمارستان ها ، مدارس، مساجد و دانشگاه ها) را ایمن سازی و مورد اهمیت بیشتر قرار دهید.
پایگاه های کمک رسانی (مقابله با بحران) متعدد در نقاط مختلف شهر برقرار کنید
در منازل خود همیشه اندکی آذوقه خشک و جعبه کمک های اولیه و مقداری آب ذخیره کنید.
خلاصه اینکه با آماده گی و ایمنی و توکل به خدای بزرگ در برابر این بمب بزرگ ساعتی، می توانیم دامنه خطرپذیری این بلا را به حداقل برسانیم (همانند کشورهایی مثل ژاپن) و شایدم روزی این انرژی بی حد و اندازه رو در اختیار خودمون بگیرم و از آن برق تولید کنیم!
به یاری خدا




http://abbasimehr.ir/blog/wp-content/uploads/2009/10/image034.jpg

نماد کاربر
sajjad_sk68
کاربر جدید
کاربر جدید
 
پست ها : 9
تاريخ عضويت: يکشنبه خرداد ماه 2, 1388 12:00 am
محل سکونت: سیاهکل
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 185

پستتوسط sajjad_sk68 » يکشنبه تير ماه 27, 1389 1:00 pm


گسل های موجود در منطقه تهران قزوین

خطوط قرمر- گسل ها و عامل اصلی زلزله می باشند



نقشه ماهواره ای گسل های شهر قزوین

گسل های شناسایی شده در شهر تهران!

خطوط قرمر- گسل ها و عامل اصلی زلزله می باشند

خوب حالا که نقشه را مشاهده کردید و از موقعیت گسل ها آگاه شدید به تصاویر زیر هم توجه کنید:


گسل شمال تهران

تصویری دیگر از گسل شمال تهران - به نزدیکی ساختمان ها با گسل دقت کنید

نمایی دیگر از ساخت و ساز در حریم گسل شمال تهران - ولنجک

ساخت و ساز در حریم گسل شما تهران - حصارک

حصارک - ساخت دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات بر روی گسل شمال تهران

گسل شمال تهران - حصارک

گسل کهریزک و افت پستی و بلندی ناشی از گسلش در منطقه

اختلاف ۳ متری در منطقه کهریزک ناشی از گسل کهریزک - به ساختمان مجاور آن دقت کنید

گسل شمال تهران در وردیج

گسل اردبیلک - شمال قزوین
روستای اردبیلک در ۵ کیلومتری شمال قزوین قرار داره

گسل شمال قزوین - سطح گسلش را دقت کنید - سنگ بازالتی را همانند قالب پنیر بریده است

گسل فوق هم راستای روستاهای باراجین – نیاق بوده و عامل اصلی به وجود آمدن ارتفاعات شمال قزوین می باشد. این گسل فعال و لرزه زاست!

گسلش در امتداد رودخانه ای که در شهر به رودخانه بازار معروف است

رودخانه بازار همان رودخانه ای است که خیابان امام خمینی از طریق پلی از روی ان می گذرد.

گسل باراجین - روستای باراجین - شمال قزوین - به بریده شدن لایه سنگی دقت کنید

در جاده بهرام آباد ۳ کیلومتر که از باراجین می گذرید با این صحنه مواجه می شوید. این گسل به خوبی خود را نمایان کرده است. بخش عمده ای از گسل ها مخفی هستند!

نکته : روزی روزگاری در تهران گسل ها بیرون از شهر قرار داشت اما امروز …. در قزوین هم با این استعداد شهرسازی و اشتهای ناتمام در گسترش شهر، با بی توجهی مدیران شهری روزی خواهد رسید که ساخت وساز در حریم گسل ، بلکه بر روی گسل صورت گیرد.
این گسل ها و عکس ها خیلی محترمانه به من وشما مطلبی رو می گویند(خوبه به این مطالب کمی هم عمل کنیم) :
- به ما نزدیک نشید، تهرانی ها نزدیک شدند ولی شما ها دامنه شهرسازی خودتون رو از ما دور کنید!!!!!!
- محله پونک (در قزوین!) رو به سمت شمل گسترش ندید!
- بالای اتوبان ساختمان سازی نکنید! شما روی پهنه ی گسلی قرار دارید. نگذارید همان فاجعه ای که در بم صورت گرفت در قزوین هم تکرار شود(دانشگاه آزاد – پارک علم و فناوری از همین ساخت وسازها هستند)
- ساختمان های خود را مقاوم سازی کنید
- تونل سازی (توحید و مترو) را در تهران متوقف کنید! این تونل سازی ها آینده خطرناک و دردناکی را برای مناطق حفاری شده در بر خواهد داش (مانند تونل توحید که زلزله نیامده نشست و ریزش کرد – علت اصلی ریزش آبرفتی بودن منطقه و وجود قنات های شناسایی نشده بود – درچنین شرایطی وجود یک لرزه می تواند به راحتی این تونل و امثال آن را مانند مترو، ویران کند)
- در مناطق آبرفتی ساخت وسازها را با دقت و نظارت بیشتر انجام دهید
- چاه های فاضلاب قدیمی و فرسوده را شناسایی و پر نمایید تا دچار ریزش در هنگام زلزله نشود
- شبکه های آب و برق را تقویت و بازسازی کیند.
- لوله های انتقال سوخت و گاز را به طور مرتب تعمیر و از میان شهرها عبور ندهید! (مشکل حادی که دامنگیر شهر قزوین هست وجود لوله های لنتقال سراسری گاز ، بنزین و نفت در میان شهر با رخداد زلزله می تواند فاجعه بار باشد )

- خطوط انتقال برق پر قدرت را ترجیحا از شهر خارج کنید
- از گذاشتن وسایل بدون حفاظ و بست در داخل ساختمان (مانند دکورهای تمام شیشه ای و بدون درب ، کابینت بدون قفل در آشپزخانه ها ) خوددرای کنید
- از ساخت ساختمان های بزرگ شیشه ای ! جلوگیری کنید
معابر و مکان های عمومی (بیمارستان ها ، مدارس، مساجد و دانشگاه ها) را ایمن سازی و مورد اهمیت بیشتر قرار دهید.
پایگاه های کمک رسانی (مقابله با بحران) متعدد در نقاط مختلف شهر برقرار کنید
در منازل خود همیشه اندکی آذوقه خشک و جعبه کمک های اولیه و مقداری آب ذخیره کنید.
خلاصه اینکه با آماده گی و ایمنی و توکل به خدای بزرگ در برابر این بمب بزرگ ساعتی، می توانیم دامنه خطرپذیری این بلا را به حداقل برسانیم (همانند کشورهایی مثل ژاپن) و شایدم روزی این انرژی بی حد و اندازه رو در اختیار خودمون بگیرم و از آن برق تولید کنیم!
به یاری خدا




نماد کاربر
sajjad_sk68
کاربر جدید
کاربر جدید
 
پست ها : 9
تاريخ عضويت: يکشنبه خرداد ماه 2, 1388 12:00 am
محل سکونت: سیاهکل
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 185

پستتوسط montazer » يکشنبه تير ماه 27, 1389 4:16 pm

.
سجاد جان بسیار مطلب عالی و مفیدی بود ....  :twisted:  :twisted:

جای تقدیر و تشکر داره ، از زحمات شما ممنونم .

با آرزوی این که هیچ وقت شاهد وقوع زلزله ای در شهر تهران و هیچ جای دنیا نباشیم !

هر چند که  :: پیشگیری بهتر از درمان هست ::
پایگاه اینترنتی نجاتگر :: مدرسه الکترونیکی آموزشهای امداد و نجات
نماد کاربر
montazer
مدیر سایت
مدیر سایت
 
پست ها : 606
تاريخ عضويت: چهارشنبه شهريور ماه 27, 1386 1:00 am
محل سکونت: شیراز
تشکر کرده: 37 بار
تشکر شده: 23 بار
امتياز: 17823


بازگشت به حوادث و بلایای طبیعی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 0 مهمان