-
[align=center]یک گزارش خواندنی از کوچک ترین مدرسه دنیا[/align]
تهیه کننده : سایت نجــاتگر
شاید صمیمیت ، سادگی و بی آلایشی اون ها برام جالب بود ، شاید این که کوچکترین مدرسه دنیا بود ، یا شاید ......
صدها کیلومتر دورتر از دود و آتش غزه ، توی همین کشور عزیز خودمون صحنه های بسیار زیبایی از صفا و صمیمیت و ایثار یک معلم و دانش آموزانش رو میبینیم
مدرسه کالو ، نزدیک دیر در استان بوشهر ؛ مدرسه ای با چهار نفر دانش آموز و یک سرباز معلم که حالا دیگه میشه گفت توی کل دنیا مشهور شده !!!!
[align=center][/align]
مدرسه ای که به گزارش کامران نجف زاده خودمون سرباز معلمش (( جناب اقای شعرانی )) هر روز با موتور زهوار در رفته زود تر از همه سر کلاس حاضر میشه ، مدرسه یک اتاقه ای که مدیر ، ناظم ، معلم ، مشاور و مستخدمش! خود آقای شعرانی هست ....
قلب این مدرسه کوچک نه تنها در کالو ، بلکه در کل دنیا میتپه . شاید سایت نجاتگر بعد از سی ان ان و بی بی سی و صدا و سیمای خودمون ، و کلی سایت و روزنـامه درباره این مدرسه گزارشی درج کرده باشه ، اما همین بی آلایشی ها هست که مطلب رو تازه نگه میداره
[align=center][/align]
و اما از معلم كوچكترین مدرسه :
شعرانی همیشه میخواست معلم مدرسه شود اما هیچوقت تصور نمیكرد معلم كوچكترین مدرسه مملكت شود؛«فكر میكنم مدرسه ما كوچكترین مدرسه دنیا هم باشد؛ البته مطمئن نیستم.همیشه دوست داشتم معلم شوم، بچهها را خیلی دوست دارم. یادم میآید سال اولدبیرستان، موقعی كه بچهها انتخاب رشته میكنند و راجع به آیندهشان تصمیم میگیرند، معلم برنامهریزی از من پرسید، دلت میخواهد چه كاره شوی؟ من گفتم معلم روستا! فكر نمیكردم اینقدر زود به آرزویم برسم.بعد كه دانشگاه رشته آموزش ابتدایی قبول شدم، شنیدم كه آموزش و پرورش سرباز معلم میگیرد.
خودم را معرفی كردم.یادش بهخیر روزی كه داشتم بندهای پوتینم را میبستم، نمیدانستم برای معلمی به كوچكترین مدرسه كشور میروم و به تكتك بچههایش دل میبندم.اینجا همه چیز كوچك و ساده است؛ میتوانی لبخند دانشآموزت را از نزدیك ببینی، معنی اشكهایش را بفهمی، میتوانی راحت با آنها صحبت كنی، نیاز نیست به دانشآموز تنبل نامه بدهی كه پدر و مادرش را به مدرسه بیاورد، میتوانی مستقیم با آنها صحبت كنی؛ مثلا یك بار مهدی كوچك كلاس اولی مشقهایش را ننوشته بود، به خواهرش- حمیده- كه كلاس پنجمی است، گفتم تو كه بزرگتری باید به برادر كوچكترت كمك كنی و درس یادش بدهی، گفت آقا به خدا ما نمیدانیم چه كار كنیم، مشقهای خودمان را بنویسیم به مادرمان دیكته بگوییم یا به مشقهای مهدی برسیم؟ مادر حمیده هم نهضت سوادآموزی درس میخواند».
[align=center][/align]
كلاس لب دریا
«مدرسه لب دریاست. بوی شور دریا در كلاسها میپیچد. بچهها با دریا انس گرفتهاند. زنگهای ورزش، بچهها كنار دریا ورزش میكنند و اگر هوا خوب باشد، مرتب برای هواخوری لب دریا میرویم. 4تا دانشآموز را راحت میتوان كنترل كرد و مراقبشان بود. اگر تعداد دانشآموزان بیشتر بود، نمیشد این كارها را كرد».
رایانه در روستا
با اینكه روستای جمالآباد یك روستای كوچك و جمعوجور است و با اینكه 7 خانوار بیشتر سكنه ندارد و صاحب كوچكترین مدرسه است اما مردم بافرهنگی دارد.
بیشتر آنها با كمك سرباز معلم برای خانههاشان رایانه قسطی خریدهاند؛«برای بچههای كلاس رایانه گذاشتهام، یكی دو ساعت اضافه نگهشان میدارم و باهاشان كامپیوتر كار میكنم.استعدادشان خوب است. جالب است بدانید مدرسه ما رایانه هم دارد. اینكه چطور توانستیم برای مدرسه به این كوچكی رایانه بگیریم، خودش ماجرای شنیدنیای دارد؛ اول مهر آقای عابدی- رئیس آموزش و پرورش منطقه- برای بازدید از مدرسه كوچك ما آمد.از بچهها خواست آرزوهایشان را نقاشی بكنند. بچهها همگی این كار را كردند. بعد، از بچهها پرسید چه میخواهند؟ حسین- مبصر كلاس- گفت: كامپیوتر میخواهیم.آقای عابدی بچهها را خیلی دوست دارد؛ به محض اینكه به دفتر كارش برگشت، كامپیوتر خودش را از دفتر كارش برداشت و برای ما فرستاد. بعدها كه برای دیدنش به دفتر كارش رفتم، دیدم به جای رایانه نقاشیهای بچهها را گذاشته و نگاه میكند.گفت اینطوری آرزوهای بچهها را فراموش نمیكنم!.»
[align=center][/align]
آموزش و پرورش منطقه هم حواساش حسابی به 4تا دانشآموز دبستان جمالآباد و مدرسه كوچكشان هست؛«آقای عابدی مرد شریفی است؛ یكی از آدمهایی است كه بهخوبی از عهده مسوولیتی كه بر شانهاش گذاشتهاند برمیآید.
بچهها هم دوستش دارند؛ مثلا چند وقت پیش نیمكت پریسا و حمیده شكسته بود، برای اینكه شكستگی پیدا نباشد، روی میز را با پارچهای پوشانده بودند.وقتی برای بازدید از آموزش و پرورش آمدند، بچهها سریع پارچه را برداشتند تا آقای عابدی شكستگی میزشان را ببیند و برای آن چارهای بیندیشد. آقای عابدی هم شكستگی را دید و قول داد كه هرچه سریعتر برای بچهها نیمكت سالم بفرستد و فرستاد».
یك بلاگ بینالمللی
اما كوچكترین مدرسه ایران و دانشآموزاناش را آقای شعرانی در بلاگاش به دنیا معرفی كرده.آقای شعرانی عكاسی هم میكند كه نتیجهاش عكسهای زیبای بلاگ ایشان است؛«بلاگ من را یك سایت اسپانیایی كه مخصوص آموزش و پرورش است به دنیا معرفی كرده است.مدتهاست بلاگنویسی میكنم و همه خاطراتام را از روز نخست- كه وارد مدرسه كوچك جمالآباد شدم- تا حالا در آن گذاشتهام. بلاگم بازدیدكنندگان زیادی دارد و جالب است بدانید 70درصد این بازدیدكنندگان، ایرانیهای مقیم خارج از كشورند.كسانی كه یاد یار و دیار میكنند و دلشان برای سادگی وطنشان تنگ میشود». آقا معلم روستای جمالآباد دارد روزهای پایانی خدمتش را میگذراند؛ «دلم برای بچهها تنگ میشود.
نمیدانم آموزش و پرورش چه تصمیمی میگیرد اما دلم میخواهد همچنان معلم بچهها باقی بمانم».
[align=center][/align]
[align=center]ببینید وبلاگ مدرسه رو با این آدرس
http://dayyertashbad.blogfa.com[/align]
-